آموزش آموزش کامپیوتر رایگان

آموزش کامل کامپیوتر

 
آفتاب:
 به نقل از روزنامه الوطن کویت، این زن از کودکی به زیاده روی در مصرف آب مبتلا شد و در سال 13 سالگی روزانه 15 لیتر آب می نوشید ولی این میزان روز به روز افزایش یافت. 

او هم اکنون روزانه 100 برابر یک فرد معمولی در انگلیس، آب می نوشد. 

به گزارش عصر ایران ،ساشا هم چنین در شبانه روز تنها یک ساعت و 15 دقیقه می تواند بخوابد زیرا مجبور است به صورت متوالی برای نوشیدن آب و رفتن به دستشویی ، برخیزد.  .

...........................................................................................................................................................

ساشا کندی زن 26 ساله انگلیسی روزانه 25 لیتر آب می نوشد و به همین دلیل مجبور است در 24 ساعت حدود 40 مرتبه به دستشویی مراجعه کند.

 

 

...........................................................................................................................................................

 

نویسنده: تارا شنتیایی ׀ تاریخ: یک شنبه 25 تير 1391برچسب: زنی که روزانه 25 لیتر آب می خورد (+عکس),آب,چه کسی بیشش ترین آب را میخورد؟,25 لیتر آب را چه کسی می خورد؟ , ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 تا پیش از خواندن این مقاله تصور می‌کردم با دانستن فیزیولوژی سیستم بینایی، بیشتر چیزها را در مورد بینایی و دید رنگی می‌دانم، اما این مقاله بسیار جالب نشان داد که مغز انسان همیشه چیزهایی برای شگفت‌زده کردن ما دارد.

هرمان ملویل -خالق موبی دیک- در قسمتی از داستان «بیلی باد» نوشته بود:
«چه کسی می‌تواند در یک رنگین‌کمان خطی بین جایی که بنفش تمام می‌شود و نارنجی شروع می‌شود، بکشد؟ ما به صور مشخص تفاوت رنگ‌ها را می‌بینیم، ولی یک رنگ دقیقا کجا وارد دیگری می‌شود؟ عقل و جنون هم چنین حالتی را دارند.»

12 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

در ژاپن اگر باشید، با شگفتی می‌بینید که مردم در محاوره می‌گویند که با آبی شدن چراغ راهنمایی حرکت می‌کنند، اما در ژاپن هم مثل بقیه جاهای دنیا، رنگ چراغی که اجازه حرکت را می‌دهد، سبز است. پس چه چیز باعث این «گم‌گشتگی در ترجمه» می‌شود؟
این معما، ریشه در تاریخ زبان دارد.
آبی و سبز ته‌رنگ یکسانی دارند. در یک رنگین‌کمان، آنها در کنار هم هستند، چشمان ما می‌توانند بدون پرش از طیف رنگ آبی به طیف رنگ سبز یا برعکس حرکت کنند.
پیش از دوران مدرن ژاپن، ژاپنی‌ها برای رنگ آبی و رنگ سبز، فقط یک کلمه داشتند: Ao. در آن زمان هنوز دیواری بین دو رنگ بنا نشده بود، اما با تحول زمان، در دوران Heian، حدود یک هزار سال پیش، واژه جدیدی برای توصیف سبزی انتهایی رنگ آبی ایجاد شد: midori. البته همچنان میدوری، زیرمجموعه‌ای از رنگ Ao بود و رنگ مستقلی به شما نمی‌آمد.
وضع به همین منوال بود تا ژاپنی‌ها به سال ۱۹۱۷ رسیدند، در این زمان، نخستین مدادرنگی‌ها وارد ژاپن شدند، اینجا بود که بچه‌هایی که از مدادرنگی استفاده می‌کردند، شروع به استفاده از کلمه‌های میدوری و Ao برای اشاره مستقل به رنگ‌های سبز و آبی کردند.
اما تحول اصلی بعد از اشغال ژاپن توسط متفقین در جنگ جهانی دوم ایجاد شد، در این زمان محتواهای آموزشی جدید وارد ژاپن می‌شد. در سال ۱۹۵۱، مطابق راهنماهای آموزشی، آموزگاران کلاس‌های اول می‌بایست به کودکان رنگ‌ها را با استفاده از کلمات جدا برای سبز و آبی آموزش می‌دادند. اینجا بود که سرانجام میدوری، وجودی مستقل پیدا کرد.
نشان این جدایی آبی از سبز، البته جوشگاه‌های (اِسکار) خاص خود را در زبان ژاپنی ایجاد کرد و هنوز هم ما می‌توانیم در این زبان، شواهدی از مشترک بودن واژه مورد استفاده برای توصیف آبی و سبز را پیدا کنیم. برای مثال در بسیاری از زبان‌ها برای توصیف سبزیجات، از خود خود واژه سبز استفاده می‌شود (سبزی در اردو و فارسی و greens در انگلیسی)، ولی در ژاپنی، هنوز هم سبزی‌ها آبی‌رنگند (ao-mono) و خبری از سیب سبز نیست!
در انگلیسی گاهی از کلمه سبز برای توصیف اشخاص تازه‌کار و خام‌دست استفاده می‌شود، اما در ژاپنی به آنها ao-kusai گفته می‌شود که ترجمه تحت‌الفظی‌اش این است که فلانی بوی آبی می‌دهد.
پس هنوز که هنوز است، آبی و سبز کاملا از هم در ژاپن جدا نشده‌اند.
اما فقط در زبان ژاپنی نیست که چنین چیزی را می‌بینیم، در تعداد زیادی از زبان‌های دیگر هم خط بین آبی و سبز، محو است. در زبان Thai، کلمه khiaw، به معنی سبز است، مگر اینکه برای توصیف دریا و آسمان استفاده شده باشد، در این صورت خود شنونده باید دریابد که معنی آبی می‌دهد. در زبان کره‌ای و چینی قدیمی هم وضع مشابه است.
ولی فقط در زبان‌های شرق آسیا این وضعیت عجیب حکمفرما نیست، جالب است که در تمام تورات و ایلیاد هومر هم اگر جستجو کنید، هیچ جا به رنگ آبی برنمی‌خورید!
بیایید ژرف‌تر نگاه کنیم و ببینیم چه چیزی باعث می‌شود ما حد مرزهایی بین طیف‌های مرئی نور قائل بشویم. تصور کنید که کاغذی به صورت زیر به دست شما بدهند که در آن رنگ‌ها به نرمی به صورت یک طیف به آرامی به رنگ دیگر میل می‌کنند. حالا شما باید قلمرو هر رنگ را مثل نقشه کشورها مشخص کنید و مشخص کنید اینجا صورتی است یا جای دیگر نارنجی و زرد است. یک فرد انگلیسی چنین نقشه‌ای را رسم می‌کند:

22 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

اما افراد متعلق به فرهنگ‌ها متفاوت با پیشینه تاریخی متفاوت، به صورت متفاوتی خط و مرزها را مشخص می‌کنند.
در سال‌های دهه ۶۰ میلادی، برنت برلین و پاول کِی، تلاش کردند که قانونی جهان‌شمول بیابند. قانونی که مشخص کند که چگونه فرهنگ‌های مختلف، اطلس رنگی خود را رسم می‌کنند.
جالب است بدانید که فرهنگ‌های مختلف، تعداد متفاوتی رنگ برای مشخص و متمایز کردن طیف کلی رنگ‌ها دارند، در بعضی از جوامع فقط یک کلمه برای اشاره به رنگ‌های روشن و یک کلمه برای توصیف به رنگ‌های تیره‌تر وجود دارد، بعضی از زبان‌ها هم از ۱۱ کلمه برای متمایز کردن طیف‌های مختلف رنگ استفاده می‌کنند.
این دو محقق با بررسی ۹۸ زبان مختلف، موفق شدن یک قانون کلی پیدا کنند. مطابق پژوهش آنها، در ساده‌ترین صورت همان طور که اشاره کردیم، تنها یک واژه برای رنگ‌های روشن و یکی هم برای رنگ‌های تیره وجود دارد، اما وقتی که قرار باشد یک زبان، رنگ سومی را هم به رسمیت بشناسد، اولین رنگ، رنگ قرمز است.

33 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

اگر یک زبان بخواهد رنگ‌ها بیشتری را متمایز کند و برایشان کلمه داشته باشد، نوبت به طیف سبز و زرد می‌رسد و تازه بعد از این طیف است که نوبت به رنگ آبی می‌رسد.
به عبارت دیگر جامعه‌ای با ۳ واژه برای رنگ‌ها نداریم که در آن برای آبی کلمه‌ای وجود داشته باشد، اما خبری از کلمه‌ای مستقل برای قرمز نباشد. زبان مورد نظر ما حتما باید ۶ کلمه مختلف برای رنگ‌ها داشته باشد، تا بتواند کلمه‌ای برای رنگ آبی کنار بگذارد.
البته منتقدانی پیدا شدند که ایرادهایی برای این تحقیق مطرح کردند، از جمله اینکه تحقیق روی تعدادی کمی از مردمی آن ۹۸ زبان انجام شده بود، تحقیق کَمّی نبود و همه زبان‌های مورد بررسی متعلق به کشورهای صنعتی دارای خط بود.
محققان برای پاسخ به منتقدان و رفع ایرادها، از یک پرسشنامه مخصوص استفاده کردند و از اواخر دهه ۷۰ میلادی، یک پروژه تحقیقاتی جدید را شروع کردند تا وضعیت ۱۱۰ زبان مختلف را مورد بررسی قرار بدهند.
در این تحقیق آنها یک جدول رنگی به صورت زیر به مردم نشان دادند تا آنها قلمرو رنگ‌هایی را که زبانشان واژه‌ای برای توصیف آنها داشت، مشخص کنند.

4 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

همان طور که می‌بینید این جدول ۴۰۰ بلوک رنگی مختلف دارد، انگلیسی‌زبان‌ها معمولا ۱۱ محدوده مشخص روی این جدول می‌توانند رسم کنند.
اگر به اینجا بروید و نگاهی به نقشه تعاملی بیندازید، می‌توانید ببینید که در نقاط مختلف جهان وضعیت به چه صورت است. مثلا در نقاط کوهستانی گینه نو، تنها دو کلمه برای توصیف رنگ‌ها وجود دارد، بعضی از مردم، تنها ۳ کلمه برای رنک‌ها دارند، بعضی‌ها هم ۴، ۵ یا ۶ کلمه. حتی یک قبیله در آمازون به نام Pirahã به نظر می‌رسد هیچ کلمه‌ای برای رنگ‌ها نداشته باشد، آنها وقتی می‌خواهند به رنگ قرمز اشاره کنند، می‌گویند مانند خون!
جالب است که نحوه مشتق شدن رنگ‌ها از رنگ‌های پایه هم در جوامع مختلف دقیقا به یک صورت نیست. از هر شش زبان، پنج زبان یک مسیر اصلی را در جریان رنگ‌افزایی طی می‌کنند، این مسیر همان قانونی کلی بود که در سطور بالا به آن اشاره کردم، اما یک ششم زبان‌ها هم راه‌ها فرعی را طی می‌کنند:

5 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

اما بیایید باز هم دقیق‌تر بشویم و سؤال دشوارتری را بپرسیم، آیا در تشخیص و متمایز کردن رنگ‌ها یک چیز زیستی یا فرهنگی هم دخیل است؟ یا اینکه همه چیز به همان تعداد کلمات موجود هر زبان می‌گردد؟
آیا همه جوامعی که ۴ ، پنج یا شش کلمه برای توصیف رنگ‌ها دارند، قلمروهای رنگی که روی نقشه می‌کشند، یکی است؟
مسلما نه! پژوهشگران حتی برای این کار از کامپیوتر استفاده کردند. آنها با کمک یک برنامه کامپیوتری خواستند که کامپیوتر خودش رأسا قلمروهای چندگانه را مشخص کند. مشخص شد چیزی که کامپیوتر رسم می‌کند با چیزی که مردم می‌کشند، متفاوت است.

6 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

پس باید عوامل دیگری هم در نامگذاری طیف رنگ‌ها علاوه بر تعداد کلمات موجود در هر فرهنگ و زبان دخیلی باشد و اصلا این پدیده چیزی کمی نیست.
یک سگ، نسبت به انسان به میزان کمتری می‌تواند بین رنگ‌ها تمایز قائل شود، اما یک میگوی خاص به نام MANTIS SHRIMP، توانایی تمایز بین طیف وسیعی از رنگ‌ها دارد و می‌تواند در طیفی که ما به سادگی قرمزش می‌نامیم، هزاران رنگ را از هم متمایز کند!

71 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

در اینجا می‌خواهم به مفهوم جالبی به عنوان نسبیت زبانی اشاره کنم: ساختار زبان مورد استفاده، روی نحوه مفهوم‌سازی از جهان تأثیر می‌گذارد. فرضیه نسبیت زبانی در ابتدا توسط زبانشناسی به نام ساپیر و پس از آن یکی از شاگردانش به نام ورف Whorf معرفی شد.

8 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

ساپیر
ما غالبا برای توصیف برف فقط یک کلمه داریم، برف! تصور نمی‌کنم در زبان فارسی برای برف شل و سفت چندین واژه داشته باشیم، اما اسکیموها این طور نیستند، آنها تعداد زیادی کلمه تنها برای برف دارند.
در سال ۱۹۸۴، پاول کِی، تحقیقی بین متکلمان زبان انگلیسی و کسانی که در شمال مکزیک به زبان تاراهومارا صحبت می‌کردند، انجام داد. در زبان تاراهومارا برای توصیف سبز و آبی از یک کلمه استفاده می‌شود. اما در جریان این تحقیق مشخص شد که داشتن کلمه‌ای جدا برای آبی باعث تصویرسازی ذهنی بهتری هم می‌شود و انگلیسی‌زبان‌ها حتی راحت‌تر بین این دو رنگ تمایز قائل می‌شوند.
خب! بیایید عکسی از این دختر تاراهومارایی بیندازیم. خوب دقت کنید! چیز جالبی نمی‌بینید؟!

9 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

حالا بیایید یک پژوهش جالب‌تر را برایتان تعریف کنم که در سال ۲۰۰۶، توسط آبری گیلبرت انجام شد، این تحقیق به این منظور انجام شد که نشان بدهد تفاوت‌های زبانی روی نحوه ادراک جهان خارج تأثیر می‌گذارند.
خوب به + وسط این عکس نگاه کنید و رویش تمرکز کامل کنید:

10 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

شما گاهی در جریان تمرکز، تصویر را به این صورت می‌بینید:

11 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

این آزمایش روی کسانی که دو واژه جدا برای سبز و آبی داشتند و روی کسانی که برای هر دو رنگ، تنها یک واژه داشتند، انجام شد، مشخص شد که دسته اول خیلی راحت می‌توانند بین دو رنگ در جریان این آزمایش ساده، تفاوت بگذارند، اما از دید دسته دوم، تفاوتی بین دو رنگ وجود نداشت!
به عبارت دیگر تحقیق می‌خواهد بگوید که تفاوت زبانی، روی ادراک ما از دنیای خارج تأثیر می‌گذارد.
اما در یک تحقیق کمی جالب‌تر، چیز عجیب‌تری هم مشخص شد، این بار زمانی که برای تشخیص رنگ آبی و سبز در تحقیق بالا مورد نیاز بود، سنجیده شد.
در کمال تعجب مشخص شد اگر مربع با رنگ متفاوت در سمت راست باشد و آزمایش روی کسانی انجام شود که دو کلمه برای توصیف آبی و سبز دارند، آنها سریع‌تر از زمانی که مربع در سمت چپ است، رنگ‌ها را از هم تمیز می‌دهند.
خب! خیلی عجیب است، مگر چه فرقی می‌کند، که چیزی در سمت راستمان باشد، یا سمت چپ؟! مگر سیم‌کشی مغزمان در سمت راست و چپ با هم فرق می‌کند؟
نه سیم‌کشی مغزمان در راست و چپ، با هم فرقی نمی‌کند، اما به یاد داشته باشید که همه تصاویری که در سمت راست میدان بینایی ما قرار دارند، در سمت چپ مغزمان پردازش می‌شوند و برعکس. از سوی دیگر در بیشتر افراد، سمت چپ مغزمان در پردازش زبانی قوی‌تر است، پس احتمال دارد که در فردی با واژه‌های بیشتر برای توصیف رنگ، سمت چپ مغز او، ادراک او از میدان بینایی سمت راست را تقویت کند!

12 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

همین تحقیق در مورد کره‌ای‌ها انجام شد، کره‌ای‌ها، دو واژه برای توصیف سبز دارند، که یک به سبزی‌ای که به زردی می‌گراید، اشاره می‌کند. در جریان تحقیق مشخص شد که کره‌ای‌ها نسبت به انگلیسی‌زبان‌ها وقتی مربع رنگی در طیف رنگ سبز در سمت راست باشد، سریع‌تر عمل می‌کنند.
اما شاید اشتباه کنیم و واقعا زبان در این کار تأثیر نداشته باشد. این بار دانشمندان آزمایش را تحت شرایط تکرار کردند، آنها برای اینکه مرکز زبان مغز را مشغول کنند، از سوژه‌های آزمایش خواستند که کلمه‌ای را به خاطر بسپارند، مشخص شد که وقتی مرکز زبان مغز را مشغول نگاه داریم، تشخیص بین سبز و آبی دشوار می‌شود!
خلاصه اینکه زبان توان سمت چپ مغز را در تشخیص رنگ‌هایی با نام تفاوت تقویت می‌کند.
همه ما زمانی در دنیایی زندگی می‌کردیم که هیچ نامی برای رنگ‌ها در آن وجود نداشت، ما این دنیا را در زمان شیرخوارگی خود تجربه کرده بودیم. یک بچه دو ساله شاید بتواند بگوید که یک موز زرد است و یک سیب، سرخ‌رنگ. اما شاید اگر به او فنجانی آبی‌رنگ نشان بدهید، بگوید قرمز است. تا زمانی که یک کودک به چهار سالگی نرسد، علیرغم اینکه ممکن است نام صدها چیز را به درستی بگوید، قدرت تمایز بین رنگ‌ها را پیدا نمی‌کند.
اما سؤال ما اینجاست که وقتی یک کودک با واژه‌های توصیف‌کننده رنگ‌ها آشنا می‌شود، ادراکش از دنیا تغییر می‌کند؟
با تکرار آزمایشات بالا، مشخص شد که از زمانی که یک کودک با واژه‌های رنگ، آشنا می‌شود توانایی‌اش در تمیز دادن رنگ در سمت راست میدان بینایی به میزان قابل توجهی نسبت به سمت چپ بیشتر می‌شود.
در زبان فارسی انبوه واژه‌ها را برای رنک‌ها داریم، مثلا از آبی، نیلی، فیروزه‌ای، لاجرودی، نیلوفری، کبود، همه به تناسب برای توصیف رنگ آبی استفاده می‌شوند.
در مورد کاربرد رنگ در ادبیات فارسی می‌توان رساله‌ها نوشت، همان طور که با جستجویی مختصر در اینترنت، من یکی را پیدا کردم.
هفت گنبد، قوی‌ترین و نمادی‌ترین کاربرد رنگ در ادبیات فارسی است، در «هفت گنبد» نظامی، صحبت از هفت سیاره، هفت روز هفته و هفت الهه آنها است که با هفت رنگ قرین گشته‌اند.

13 چگونه در زبان‌های گوناگون، رنگ‌ها نام می‌گیرند؟

حافظ نقاش چیره‌دستی بود گه از رنگ‌های مختلف برای رنگ‌آمیزی شعرهایش استفاده می‌کرد، سبزی ساقه و سپیدی و زردی گلبرگ‌ها در جامه حوران و سیم و زر آنها، سیم اندامی معشوقان با ابرو و مژان و چشمان سیاه، لبان لعل و خط سبز و زنگاری، عاشقان زردروی نزار که وجودشان در سرخی خون غوظه می‌خورد، دیباهای رنگین طبیعت و…(+ و +)
استاد شفیعی کدکنی می‌گوید به رغم اینکه در زبان رایج، رنگ‌ها متنوعند، لیکن در زبان ادب پارسی، دایره لغت در زمینه رنگ‌ها چندان گسترش نیافته است و در قدیم رنگ‌ها ثابت بوده و دگرگونی زیادی به خود ندیده است. از این رو گویندگان این محدودیت را از رهگذر استعاره‌ها و تعبیرات خاص جبران کرده‌اند. هر قوم به واسطه شرایط اقلیمی خود، رنگی را دوست دارد، چنانکه عرب صحرانشین همیشه رنگ سبز را دوست و رنگ سرخ را دشمن داشته است، اما همین شاعر عرب وقتی در عراق خوش آب و هوا می‌زید، رنگ سرخ را می‌ستاید، چون دیگر یاد آور خاک و باد و مرگ نیست بلکه یاد آور رنگ گونه‌ها و گل سرخ و بهار است.

نویسنده: تارا شنتیایی ׀ تاریخ: یک شنبه 25 تير 1391برچسب:چگونه در زبان‌های گوناگون, رنگ‌ها نام می‌گیرند؟,رنگین کمان,rainbow, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

هـشـدار
 
سلام دوستان
 این موضوع اخیرا برای یکی از دوستان اتفاق افتاده و متاسفانه با جاروی برقی باقیمانده های لامپ کم مصرف را جمع کردیم و حالا دیگر نمی توانیم جاروی برقی را داخل خانه نگهداریم چون علاوه بر آلودگی های ذکر شده بوی بسیار بدی از آن متصاعد می شود و مانده ایم که چگونه از شر این بوی بد از درون جاروی برقی خلاص شویم .
 
هشدار وزارت بهداشت انگلیس :
در صورت شکستن لامپ‌های کم‌مصرف بلافاصله اتاق را حداقل برای مدت 15 دقیقه ترک کنید .
لامپ‌های کم‌مصرف محتوی جیوه هستند که شدیدا سمی و خطرناک است و در صورت تنفس کردن آن می‌تواند موجب بروز میگرن ، اختلال حواس ، عدم تعادل و عوارض دیگر شود و در کسانی که آلرژی دارند می‌تواند موجب التهاب شدید پوستی شود .
همچنین برای جمع کردن شکسته‌ها نباید از جاروی برقی استفاده کرد ، زیرا آلودگی را در خود نگاه‌ داشته و به اتاق‌های دیگر منتقل می‌کند .
بهتر است خرده ریزه‌ها را با جاروی معمولی توی پاکتی ریخته و درش را بسته و هرچه زود تر از خانه خارج کنید .
اين متن را براي تمام كساني كه   سلامتی شان براي شما مهم است بفرستيد.
نویسنده: تارا شنتیایی ׀ تاریخ: سه شنبه 20 تير 1391برچسب:هشدار,هشدار درباره ی سلامتی, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 سلام به دوستان عزیز ثبت نام جهت کلاس هاهی کامپیوتر از طریق ایمیل شروع شده لطفا هرچه زودتر مشخصات خود را به ایمیل :aziziraha@gmail.comبفرستید.

باتشکّر مدیریت آموزشی 

نویسنده: تارا شنتیایی ׀ تاریخ: سه شنبه 20 تير 1391برچسب:آموزش کامپیوتر با استفاده از ایمیل,آموزش کامپیوتر,آموزش کامپیوتر رایگان, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 سلام به دوستان عزیز،

از شما خواهشمندم ایمیل خود را به ایمیل :aziziraha@gmail.com
بفرستید تا به ایمیلتان تمامی دروس کامپیوتر داده شود+تکالیف.

آموزش به کلیه ی افراد رایگان میباشد.

                                                                               باتشکّر از توجّه شما

نویسنده: تارا شنتیایی ׀ تاریخ: پنج شنبه 15 تير 1391برچسب:آموزش کامپیوتر رایگان,آموزش کامپیوتر در ایمیل,آموزش کامپیوتر,آموزش کامپیوتر مجانی, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 


پنج دلیل خوب برای مصرف تخم مرغ
 
بر خلاف گذشته که تخم مرغ به عنوان یک ماده‌ی غذایی نامناسب تلقی می‌شد امروزه متخصصان معتقدند که این «بیضی خوشمزه» ارزش غذایی زیادی دارد.
 
در مطلب پیش رو 5 دلیل خوب برای مصرف تخم مرغ ارائه می‌دهیم و تصمیم به عهده‌ی خودتان می‌گذاریم که از این ماده‌ی غذایی مفید استفاده کنید با نه. تخم مرغ برای سلامتی بدن بسیار مفید است. تخم مرغ را به صورت کامل مصرف کنید زیرا 90 درصد کلسیم و آهن آن در زرده‌ی آن و نصف پروتئین‌های آن در سفیده می‌باشد.
 
 
 
اگر علاقه‌ی چندانی به تخم مرغ ندارید و این ماده‌ی غذایی را از برنامه‌ی غذایی‌تان حذف کرده‌اید این 5 دلیل تلنگری خواهد بود تا نظرتان راجع به آن عوض شود. با ما همراه باشید.
 

تخم مرغ سرشار از ویتامین است

تخم مرغ

همین تخم مرغ کوچک حاوی ویتامین‌های ضروری متفاوتی است که برای سلامت بدن لازم هستند از قبیل:
ویتامین B2 که باعث می‌شود بدن مواد غذایی را به انرژی تبدیل کند.
ویتامین B12 که برای تولید گلبول‌های قرمز ضروری است.
ویتامین A یا همان رتینول که قوه‌ی بینایی را تقویت می‌کند.
ویتامین E که با رادیکال‌های آزاد مبارزه می‌کند. رادیکال‌های آزاد به سلول‌ها و بافت‌های بدن آسیب می‌زند که دلیل اصلی ابتلا به سرطان است.
باید بدانید که ویتامین A و B2 همچنین برای رشد مفیدند. حتماً به کودکانتان تخم مرغ بدهید. مصرف تخم مرغ برای رشد آن‌ها بسیار مفید است.

تخم مرغتخم مرغ همیار لاغری است

حتماً تعجب کردید؟ تخم مرغ را چه به لاغری؟ بدون شک پیش از این بارها شنیده‌اید که تخم مرغ باعث چاقی می‌شود یا برای سلامتی مضر است. اما باید بدانید که نتایج پژوهشی که در Rochester Center for Obesity Research انجام شده نشان می‌دهد مصرف تخم مرغ برای صبحانه باعث می‌شود که 400 کالری کمتری دریافت کنید. این میزان کاهش کالری به این معنی است که در ماه 1.3 کیلو گرم وزن کم می‌کنید.
احتمالاً دلیل این مسئله این است که تخم مرغ احساس سیری طولانی مدتی تولید می‌کند و بعد از خوردن آن شما نیازی به مصرف میان وعده احساس نخواهید کرد. درست است که تخم مرغ حاوی کلسترول است اما هیچ دلیل قانع کننده‌ای وجود ندارد که تخم مرغ میزان کلسترول خون را افزایش می‌دهد.
 

تخم مرغ سرشار از مواد معدنی ضروری است

تخم مرغ سرشار از آهن، روی و فسفر است که بدن به آن‌ها نیاز فراوانی دارد. خانم‌ها بعد از عادت ماهیانه این مواد معدنی را از دست می‌دهند و باید آن را جبران کنند در غیر این صورت کمبود این مواد باعث ایجاد احساس خستگی در آن‌ها شده و زود رنج و پرخاشگر می‌شوند.
محققان دانشگاه Caroline du Nord فرانسه مشاهده کردند که یکی از ترکیبات زرده‌ی تخم مرغ به نام کولینcholine احتمال ابتلا به سرطان سینه را به میزان 24 درصد کاهش می‌دهد
روی یا همان زینک یکی از عناصر ضروری است که سلامت سیستم ایمنی بدن را تضمین می‌کند و باعث می‌شود بدن مواد غذایی مصرفی را به انرژی تبدیل کند. فسفر یک نقش کلیدی در تأمین سلامت استخوان‌ها و دندان‌ها ایفا می‌کند.
علاوه بر این تخم مرغ حاوی ید نیز هست که برای هورمون‌های تیروئید حیاتی محسوب می‌شود و سلنیوم موجود در آن، آنتی اکسیدانی است که در مقابله با سرطان موثر عمل می‌کند.
 

تخم مرغتخم مرغ کالری کم و پروتئین خوبی دارد

یک عدد تخم مرغ متوسط 70 تا 85 کالری و 6.5 گرم پروتئین دارد. سه عدد تخم مرغ (210 تا 225 کالری) حاوی 19.5 گرم پروتئین است. زنان به طور متوسط روزانه به 50 گرم پروتئین نیاز دارند. یعنی اینکه 3 عدد تخم مرغ نیمی از نیاز های روزانه‌ی آن‌ها را تأمین می‌کند. البته توجه داشته باشید که نیاز به پروتئین در افراد مختلف با توجه به وزن و میزان فعالیت‌های روزانه‌ی آن‌ها متفاوت است و لازم نیست همه نیازهای یک فرد به پروتئین فقط با یک ماده غذایی تامین شود. توصیه می‌کنیم برای شناخت میزان نیازتان با پزشک مشورت کنید.
یک بشقاب املت با 3 عدد تخم مرغ به همراه نان کافی است تا چندین ساعت احساس سیری کرده و نیازی به خوردن غذا احساس نکنید.
 

تخم مرغ با سرطان سینه مقابله می‌کند

نتایج پژوهشی که در سال 2003 در دانشگاه هاروارد انگلیس انجام شد نشان می‌دهد نوجوانانی که روزانه 3 عدد تخم مرغ مصرف می‌کنند در سنین بزرگسالی کم‌تر به سرطان سینه مبتلا می‌شوند. در سال 2005 پژوهش‌های دیگری انجام شد و محققان ثابت کردند زنانی که در هفته 6 عدد تخم مرغ می‌خورند 44 درصد کمتر از زنانی که در هفته 2 عدد یا کمتر تخم مرغ می‌خورند به سرطان سینه مبتلا می‌شوند.
در آوریل سال 2008، محققان دانشگاه Caroline du Nord فرانسه مشاهده کردند که یکی از ترکیبات زرده‌ی تخم مرغ به نام کولین choline احتمال ابتلا به سرطان سینه را به میزان 24 درصد کاهش می‌دهد. مصرف دو عدد تخم مرغ برای صبحانه نصف نیاز روزانه‌ی بدن را به این ماده تأمین می‌کند.
نویسنده: تارا شنتیایی ׀ تاریخ: چهار شنبه 14 تير 1391برچسب:پنج دلیل خوب برای مصرف تخم مرغ, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 نام و نام خانوادگی:

تاریخ:

تاریخچه ی کامپیوتر را از اول تا آخر نام ببرید.-1

وسایل زیر را تعریف کنید.-2

کامپیوتر:

فناوری اطلاعات و ارتباطات:

ورودی:

پردازش:

خروجی:

کامپیوتر در انجام چه کارهایی به ما کمک می کند؟-3

 

 

 

 

 

 

 

 

 

انسان را با کامپیوتر مقایسه کنید.-4

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نقش کامپیوتر در زندگی روزمره را بنویسید و دو تای آن-5

 

 

 

 

 

را تعریف کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کامپیوتر های امروزی را با کامپیوتر های قدیمی مقایسه -6

 

 

 

 

 

کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

دو نوع کامپیوتر را نام ببرید و یکی از آن ها را تعریف-7

 

 

 

 

 

کنید.

 

 

 

 

 

 

 

کامپیوتر های شخصی انواع مختلفی دارند 3تا از آن ها را -8

نام ببرید و دو تای آن را تعریف کنید.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

فناوری اطلاعات و ارتباطات به ما در انجام چه کارهایی -9

کمک می کند؟

 

 

 

 

 

 

 

 

 

سارا 4تا بستنی داشت. نیما هم دو تا به او داد.حالا سارا -10

 

 

 

 

 

چند بستنی دارد؟

 

 

 

 

 

سارا 6بستنی دارد.

 

 

 

دو جمله ای که به صورت داده وارد کامپیوتر شده کدام است؟--------------------------------------------------------------------------------

 

 

 

کامپیوتر چه پردازشی انجام داده؟جمع یا تفریق؟-------

 

خروجی کامپیوتر کدام جمله است؟-----------------------------------------------------------

 


 

نویسنده: تارا شنتیایی ׀ تاریخ: شنبه 3 تير 1391برچسب:آزمون کامپیوتر, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 عزیزان برای ارسالنظر حتما در قسمت سمت چپ نظر دهید.

باتشکّر

 

نویسنده: تارا شنتیایی ׀ تاریخ: سه شنبه 16 خرداد 1391برچسب:مهم, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هدف و انگیزه از کجا می آید؟

از احتیاجات ما. اگر احتیاجاتمان را برآورده کنیم لذت بخش است و اگر به آنها توجهی نکنیم و برآورده شان نسازیم دردآور است در نتیجه همین احتیاجات در ما انگیزه motivation ایجاد می کند و ما را به حرکت وامی دارد.

از نظر علمی آن چیزی که انگیزه و هدف را مشخص می کند احتیاج است.

اشکالاتی که در برانگیخته شدن انگیزه و هدف وجود دارند عبارتند از:

1-    برخی از ما توانایی تشخیص احتیاجات خودمان (چه فیزیکی و چه روانی) را نداریم.

2-    گاهی هم احتیاجات ما را خانواده برآورده کرده اند و یا ما با ذهنیتی که داریم به کم قناعت کرده ایم و فکر می کنیم که اینجوری راحت تر هستیم. به عنوان مثال، من در خانه بنشینم بالاخره پدرم پولی دارد؛ غذایی در خانه درست می شود و در کنارش تلویزیون هم تماشا می کنم و نیازی هم ندارم خودم را به زحمت بیاندازم.

در اینجا شخص دایرۀ احتیاجات خودش را می بندد. و درد آن احتیاجات و نیازها را به کسی دیگری واگذار می کند چرا که سیستم خانوادگی من چنین امکاناتی را برای من فراهم کرده است و من از آنها به راحتی می توانم استفاده کنم.

روزی که ما نیازهای فیزیکی و روانی و اجتماعی را به صحنه ذهنمان نمی آوریم و به آنها توجه نمی کنیم و جایگاه اول یا دوم را برای آنها قائل نمی شویم؛ در عوض، بحث ها و کارهای بی مورد می کنیم فقط خود و یا دیگران را به هم می زنیم. باید توجه داشت که بحث و کارهای بی مورد بهانه هایی بیش نیستند و همه نشان از گم و گیجی خودمان است و این گم و گیجی در داخل ذهن پر از مفاهیمی می شوند  که به ما در زندگی اصلأ جهت و هدف نمی دهند.  

مهم این است که به خودمان بگوییم که ما به عنوان یک موجود به عنوان واقعیت علمی یک سری نیازهایی را داریم که باید آنها را برآورده کنیم. چرا؟ برای اینکه درد نرسیدن به این نیازها آزار دهنده است در حالیکه درد رفتن به دنبال برآوردن آنها ای بسا یک دهم یا یک صدم باشد. پس صلاح من این است به جای اینکه رنج 10 را ببرم درد و رنج یک را ببرم تا بتوانم نیازهایم را برآورده کنم.   

نویسنده: تارا شنتیایی ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:دکتر هولاکویی, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

چگونه می توان به مطالعه علاقمند شد؟

والدین باید کودکانشان را کتاب خوان کنند نه درسخوان؛ چون برای درس یک باید است و یک اجبار و یک عواقب بد و منفی در نخواندن درس و مثل هر کاری انسان آن را در حدی انجام می دهد که باید است و معمولأ هم درصدی از این ور و آن ور آن می زند و تبدیل به آدمی می شود که مدام با میانبر زدن کوشش می کند به هدفش برسد و از راه درست و دقیق خودش هم آن را انجام نمی دهد.

در نتیجه در محیط کار هم ممکن است با آدمهایی روبرو شویم که مقامات یا عنوانهایی را دارند اما سواد و محتوا ندارند.

برای موفقیت می بایست پایه های لازم در هر رشته ای که علاقمند هستیم و می خواهیم کار کنیم را نه تنها باید به قدری عمیق و دقیق بدانیم بلکه باید آن را حفظ شویم. مهم ترین حسن دانستن عمیق و دقیق و وسیع مطالب در این است که اشتباه نمی کنیم و یا درصد اشتباه کم می شود. اشتباه و ندانم کاری در جایی به وجود می آید که مبانی و پایه ها را نشناسیم.

وقتی به انسان نگاه می کنید با دو واقعیت روبرو می شوید:

1-    کنجکاوی انسان برای دانستن یک نیروی بسیار قوی و نیرومند و فوق العاده است یعنی کودک انسانی می خواهد بداند و میلش به کنجکاوی است. درک و فهم انسان باور نکردنی است. نگاهی که با سرعت حرکت می کند و سری که با سرعت می چرخد به سمتی که توجه اش را جلب می کند. کودک همین قدر که راه افتاد می خواهد که به همه چیز دسترسی پیدا کند و بفهمد و سر از جهان در بیاورد. وقتی هم که رهایش بکنید اگر نگران و وحشت زده نباشد (که غالب اوقات بچه ها نیستند) می رود؛ به همین جهت است که بچه ها می توانند گم بشوند. برای اینکه می خواهند بفهمند آن پشت چه خبر است.

این میل از یک طرف در انسان هست و اگر والدین و محیط آموزشی آن را تشدید و تقویت کنند این میل به دانایی در دنیای امروز به مطالعه تبدیل می شود. 

2-    عشق بین دو نفر زمانی پیدا می شود که مبتنی بر آگاهی است. یعنی دو نفر وقتی می توانند عاشق هم بشوند که همدیگر را بشناسند. اوج احساسات و عواطف انسانی هم نتیجه دانایی و آگاهی است. یعنی، دانایی و آگاهی تنها موجب توانایی از جهت انجام کارها نمی شود که در جهان طبیعت و فیزیکی و مادی نقشی داشته باشد بلکه در جهان احساسات و عواطف هم این میل به دانایی در خصوص دیگری و رابطه است که انسان را به بالاترین مرحلۀ احساسی که عشق است می رساند.

روزی که آدمها را درسخوان بار می آوریم اولأ تا آنجایی که ممکن است از خواندن می گریزند؛ دومأ این درس خواندن را با درد و رنج انجام می دهند.

این موارد سبب می شوند که مطالعه در وجود کودکان مان کاشته بشوند، البته با این شرط که بچه ها مشکل کمبود توجه و تمرکز نداشته باشند: 

1-    کودکان ببینند که پدر و مادر درگیر مطالعه هستند.

2-    بعد از سه سالگی بردن هفته ای یک دفعه به کتابفروشی و ماهی یک دفعه به کتابخانه ضروری است. دیدن آن همه کتاب و خرید آن برای کودکان و دیدن سکوت کتابخانه تصویر فوق العاده ای را در ذهن کودکان ایجاد می کند.

3-    شبها برای کودکان کتاب بخوانند یا حتی کودک دربغل و کتاب در دست آن را بخوانند و ورق بزنند طوری که خود بچه هم چشمش به کتاب بیافتد.

4-    کتابها باید متناسب با سن کودک باشد. تناسب این کتابها سبب عشق به مطالعه می شود.

5-    خواندن بیوگرافی بزرگان برای نوجوانان فوق العاده باارزش است برای اینکه به زندگی شان جهت و هدف می دهد.

در آغاز مهم خواندن است و بعد خواندن خوب است. به همین جهت است که می گویند در کودکی باید خواندن یاد گرفت و در جوانی باید خواند تا یاد گرفت.

همانطور که گفته شد خواندن اگر با تشویق پدر و مادر همراه باشد و دادن پاداش در این زمینه انگیزه مطالعه را قوی می کند. بهتر است از کودک بخواهیم در مورد کتاب یا خلاصه ای از کتاب در بین جمع حرف بزند. همین که کودک در مورد مسئله ای که خوانده در جمع بتواند حرف بزند و به سؤالات در مورد اطلاعاتی که دارد جواب بدهد انگیزه و میل کودک به کتابخوانی را باز بیشتر می کند. و همین طور بهتر است آنچه را که خوانده برای کودکان هم سن و سال خودش تعریف بکند.

کتاب را باید به عنوان یک دوست خوب نه تنها برای دانایی و توانایی بلکه برای پر کردن اوقات خالی و وسعت نظر فراهم کرد.

خواندن کتاب و بعد تماشای فیلمی که از آن کتاب درست شده است یا برعکس جالب خواهد بود.

برای کتاب خواندن کودکان تحمیل، وادار کردن، تلویزیون را قطع کردن و ... اصلأ فایده ای ندارد.

نویسنده: تارا شنتیایی ׀ تاریخ: پنج شنبه 11 خرداد 1391برچسب:دکتر هولاکویی, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

CopyRight| 2009 , tshant.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By:
NazTarin.Com